مرتضی خسروی

وبگاه آرا و اندیشه های دکتر مرتضی خسروی

مرتضی خسروی

وبگاه آرا و اندیشه های دکتر مرتضی خسروی

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

جریان‏شناسی سلفیت تکفیری و فرقه‌های نوظهور (4)

پنجشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۵، ۰۱:۵۴ ق.ظ

نگاهی گذرا بر اندیشه، ماهیت و مواضع وهابیّت

پس از درگذشت پیامبر گرامی اسلام(ص) و برخورد فرهنگ اسلامی با اندیشه‏های وارداتی رومی، ایرانی و هندی، پدیده «نواندیشی» در دین، در مجامع علمی قد برافراشت و گروهی تحت عنوان اصلاح‎گرانِ دینی و مبارزه با بدعت‏ها و پیرایه‎ها، مکتب‏هایی را پی‎ریزی کردند که متأسفانه نه ‌تنها به بدعت‏ستیزی نینجامید، بلکه منشأ یک رشته بدعت‎های تازه بر پیکر دین گردید. برخی که از دور شاهد جریآنها هستند، آنان را مصلح نواندیش(1) می‏نامیدند. درحالی که آنان، به‌ حق، مصداق این آیه مبارکه می‎باشند: «و اذا قیل لهم لاتفسدوا فی‏الارض قالوا انّما نحن مصلحون» (2) «آنگاه که به آنان گفته می‏شود از فساد بپرهیزید، می‏گویند: ما اصلاحگران هستیم.»

در همین راستا، جریانی با عنوان «نواندیشی دینی» در قالب «مبارزه با شرک و بدعت» ظاهر شد و از این عنوان زیبا و فریبنده، که قلب هر موحدی برای آن می‏تپد، در ترویج برداشت‏های شخصی خود بهره گرفتند. پایه‏گذاری این اندیشه در قرن هشتم شکل گرفت و پس از خاموشی موج این اندیشه بار دیگر در قرن دوازدهم، این فکر جان گرفت و در قرن چهاردهم هجری، این جریان فکری به عنوان کالایی سیاسی از نقطه‏ای به نقطه دیگر صادر شد. (3) این جریان سلفی‏گری تکفیری یا وهابیّت که تنها خود را مسلمان واقعی و همه مخالفان سیاسی و اعتقادی خود را کافر می‏دانند، دارای افکار و اعتقادات خاصی هستند که بسیاری از آنها مخالف آموزه‏های قرآنی و سیره و سنت پیامبر گرامی اسلام است که در ذیل برخی از ویژگی‏های فکری این جریان و همچنین انحراف‏های آنها به اختصار مورد بررسی قرار می‏گیرد:

1-     ویژگی‏های فکری و اعتقادی وهابیّت

الف- اعتقاد به جسمانیت خداوند: از افتخارات اسلام، تنزیه خداوند سبحان از هرگونه جسمانیتی است و قرآن کریم صراحت دارد که «لیس کمثله شیئ». فلاسفه و متکلمان اسلامی، همواره در مقابل اعتقاد به جسمانیت خداوند ایستاده‏ و به نقد «مجسِّمه» و تورات تحریف شده-که خدا را جسم و جسمانی می‏داند- پرداخته‏اند. اما متأسفانه توحید موردنظر ابن ‏تیمیّه، توحید جسمانی بوده و اعتقاد وهابیّت این است که خداوند در روز قیامت با جسم مشخص به صحرای محشر می‏آید! (4) و جالب این‏که به ظاهر قرآن هم استناد می‏کنند.(5) ابن بطوطه جهانگرد معروف در سفرنامه خود می‏نویسد من در دمشق، در یکی از جمعه‏ها در مسجدی، ابن ‏تیمیه را دیدم که مشغول وعظ و ارشاد بود. از جمله گفتار او این بود: «خداوند (از عرش) به آسمان نخست فرود می‎آید، مانند فرود آمدن من از منبر، این سخن را بگفت و یک پله از منبر پایین آمد. در این هنگام فقیهی مالکی به نام «ابن‏الزهراء» به مقابله برخاست، و سخن او را رد کرد، مردم به طرفداری از ابن‏ تیمیه برخاستند و فقیه معترض را با مشت و کفش زدند.» (6)

ب-کاستن از مقامات انبیاء و اولیای الهی: پیامبر و اولیای الهی گرامی‏ترین و عزیزترین مخلوق روی زمین می‏باشند و قرآن کریم و روایات بر مقامات معنوی آنها گواهی می‏دهد. از منظر قرآن و احادیث، مرده و زنده انبیاء و اولیای الهی یکسان بوده و ارتباط آنها با امت اسلامی برقرار می‏باشد. ولی در مکتب ابن تیمیه، پیامبر و اولیای پاک الهی به صورت یک انسان عادی در می‏آید که پس از مرگ رابطه آنها با امت خود گسسته شده و کمترین توجهی به حال امت ندارند.

ج-تکفیر مسلمین: پیامبر گرامی اسلام(ص) مسلمانان را در پرتو «کلمه توحید» و «توحید کلمه» گرد آورد و به آن توصیه فرمود؛ تا آنجا که مسلمانان با اخوت اسلامی منادیان توحید بودند، در هر عرصه‏ای پیروز و سربلند بودند. ولی متأسفانه ابن تیمیه و جریان وهابیّت، در راستای توطئه‏های استعماری انگلیس، تفرقه میان مسلمانان را در سرلوحه کار خود قرار داد و وحدت و همگرایی مسلمانان را نشانه گرفت. آنان فقط کسانی را که مکتب وهابیّت را بپذیرند، مسلمان دانسته و دیگر مسلمانان را از هر مذهبی که باشند کافر می‏دانند!

در راستای سه محور اساسی فوق نکات ذیل جالب به نظر می‏رسد:

-         وهابیون علوم عقلی، منطق، فلسفه و عرفان را علوم گمراه‏کننده می‏دانند. به همین علت این علوم در کلیه مراکز علمی وهابیّت به عنوان علوم انحرافی شناخته می‏شوند و تدریس و آموزش آنها را حرام می‏دانند و کلیه کتابخانه‏های وهابیون از این نوع کتب خالی می‏باشند.

-         آنها تنها ظاهر آیات قرآن و اخبار و عمل صحابه را حجت می‏دانند و می‏گویند همه صحابه پیامبر(ص) عادل بوده و هیچ‏گونه خطا و اشتباهی از آنان سرنزده است. بنابراین هرگونه عیب‏جویی از صحابه را موجب شرک و کفر می‏دانند.

-         آنها شیعیان را کافر و هرگونه اتحاد بین شیعیان و اهل سنت را جایز نمی‏دانند. «بن‏باز» مفتی وهابی سعودی در فتوایی اعلام کرده است که تقریب میان شیعه و اهل سنت ممکن نیست: زیرا عقاید این دو با یکدیگر سازگاری ندارد و همبستگی میان آنها امکان‏پذیر نیست؛ همانگونه که نمی‏شود اهل سنت با یهود و نصاری و بت‎پرستان در یک جا گرد هم جمع شوند. همچنین به‏ خاطر اختلاف اعتقادی که میان شیعه و اهل سنت هست، تقریب میان آنان امکان‏پذیر نیست.(8) آنها کشتن و قتل عام شیعیان را مباح می‏دانند و معتقدند هرکس پنج شیعه را بکشد به بهشت می‏رود!

-         آنها هرگونه تبرک جستن به پیامبر اکرم (ص) و سایر انبیاء و اولیای الهی (ع) را حرام دانسته و مسافرت به قصد زیارت آنها را نیز حرام می‏شمارند.(9)     

2-    انحرافات فکری و اعتقادی وهابیّت

وهابیون که تنها خود را پیرو واقعی و راستین اسلام و قرآن و سلف صالح می‏دانند، معتقدند که سایر مسلمانان از عمل به کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) و سلف صالح منحرف شده‏اند، غافل از اینکه خود دچار تفکراتی انحرافی و اعتقاداتی شرک‎آمیز شده‏اند که مخالف صریح آیات قرآن کریم و سنت پیامبر اکرم(ص) و عمل صحابه می‏باشد که به نمونه‏هایی از آنها اشاره می‏شود:

-         قرآن کریم خطاب به مسلمانان می‏فرماید: نباید کسی که می‏گوید من مسلمانم او را غیرمسلمان بدانید (ولاتقولوا لمن ألقی الیکم السّلام لست مؤمنا... (10)؛ به کسی که می‏گوید من مسلمانم، نگویید مسلمان نیستی). اما وهابیون بسیاری از مسلمانان جهان را که مخالف وهابیّت می‏باشند، مشرک و کافر خطاب می‏کنند.

-         قرآن کریم، بدترین دشمن مسلمانان را یهود معرفی می‏کند (لتجدنّ اشدّالناس عداوهً للذین آمنو الیهود والذین اشرکوا...؛ همانا دشمن‏ترین مردم نسبت به مسلمانان یهود و مشرکانند). اما وهابیون بدترین دشمنان را شیعیان معرفی می‏کنند. جالب اینکه شیخ «الحُذیفی» امام جماعت وهابی مسجدالنبی(ص) در خطبه نماز جمعه در سوم مارس 1998، ضمن رد اتحاد با شیعیان می‏گوید: «خطر شیعیان برای اسلام بیش از یهودیان و مسیحیان است و هرگز نباید به آنها اعتماد کرد.»

قرآن هرگونه اهانت و بی‎احترامی به اعتقادات و مقدسات بت‏پرستان و دشنام دادن به آنها را جایز نمی‎داند و می‎گوید به بت‎های آنان اهانت نکنید (ولاتسبّوالذین یدعون من دون‎الله فیسبّوا‏الله عدواً بغیر علم...؛ کسانی که غیر خدا را می‏خوانند-مشرکان- دشنام ندهید زیرا آنها هم از روی دشمنی و نادانی به خدا دشنام خواهند داد) (12)، اما وهابیون بدترین تهمت‎ها، دشنام‏ها و دروغ‎های ناروا را به شیعیان و مسلمانانی که مخالف وهابیّت هستند، نسبت می‎دهند.

-         قرآن، منادی وحدت میان مسلمانان میباشد و حتی اهل کتاب را به وحدت حول محور توحید دعوت می‏کند (قل یا اهل‏الکتاب تعالوا کلمه سواء بیننا...) (13)، اما وهابیون به‎ویژه در سرزمین وحی منادی و مظهر تفرقه می‏باشند.

-         اسلام دین رحمت و مهربانی است و پیامبر اکرم(ص) در قرآن کریم به عنوان «رحمه للعالمین» معرفی شده است، اما وهابیون با قتل و کشتار مسلمانان در مناطق مختلف جهان، خشن‎ترین چهره را از اسلام ترسیم نموده و تاکنون از درون این فرقه ده‎ها گروه تروریستی به وجود آمده که با حمله به مساجد، حسینیه‏ها، دسته‏های عزاداری، هزاران مسلمان را شهید و به خاک و خون کشیده و در طرح اسلام‏هراسی که توسط غرب طراحی شده ایفای نقش می‏کنند.

-         وهابیون می‏گویند شیعیان کافر و مشرک هستند، چون صحابه را لعن می‏کنند. اما در مورد معاویه که لعن نمودن حضرت علی(ع) را سال‏ها ترویج کرد و دستور داد آن حضرت را در بالای منبر و خطبه‏های نماز جمعه لعن کنند، یا ساکت می‏شوند و یا آن را توجیه می‎نمایند.

-         مفتیان وهابی شیعیان را به اهانت به صحابه متهم و به همین علت کشتن آنها را جایز اعلام می‎کنند اما در مورد کسانی که در کشورهای اروپایی به قرآن و یا رسول اکرم(ص) اهانت می‎کنند و فیلم اهانت‎آمیز می‏سازند و یا افرادی همچون سلمان رشدی مرتد، سکوت می‎کنند و هیچ فتوایی صادر نمی‏کنند.

-         وهابیون بوسیدن حرم پیامبر خدا(ص) را شرک و حرام می‎دانند، ولی بوسیدن فرزند، همسر، پدر، مادر، دست پادشاه و... را مجاز و پسندیده می‏دانند.

-         مفتیان وهابی بازی فوتبال و برگزاری جشن تولد و هدیه گل را به علت تشبه به کفّار حرام می‎دانند، ولی در مورد شرابخواری حکام عربستان با سران و زنان کشورهای اروپایی و آمریکایی و با زنان برهنه، ساکت می‏شوند و یا آن را توجیه میکنند. برگزاری مراسم سالروز بعثت نبی مکرم اسلام(ص) را شرک می‎دانند، ولی یک هفته جشن و پایکوبی به مناسبت سالروز حاکمیت پادشاهی سعودی، بدعت شمرده نمی‎شود.

-         وهابیون حفظ و نگهداری آثار تاریخی اسلام را از مظاهر شرک و حرام میدانند و کلیه آثار و ابنیه تاریخی صدر اسلام را تخریب نموده‎اند، اما قلعه یهودیان در منطقه خیبر با هزینه‏های سرسام‏آور توسط آل سعود و مفتیان وهابی حفظ می‎شود و هیچگاه آن را مظهر شرک نشمرده‎اند.

-         وهابیون از همان آغاز پیدایش که با حمایت انگلستان به وجود آمده‏اند تاکنون تمام مبارزات و جنگ‏های خود را علیه مسلمانان تدارک دیده‏اند و هیچگونه مبارزه یا جهادی علیه کفار و اشغال‎گران سرزمین‏های اسلامی و یا اهانت‎کنندگان به قرآن و پیامبر اکرم (ص) انجام نداده‏اند. (14)

3- ماهیت و مواضع وهابیّت تکفیری

وهابیّت تکفیری در تداوم اندیشه سلفیت، به جریانی نیرومند و تأثیرگذار بر جهان اسلام تبدیل شده است و امروز حتی به عنوان یک ایدئولوژی شبه انقلابی مطرح می‎شود. اهداف نهایی این جریان، تأسیس خلافت اسلامی با روش قهر و استیلا، در دو مرحله می‎باشد: مرحله اول، ایجاد امارت‏های اسلامی و مرحله دوم، پیوند امارت‏ها و تأسیس خلافت اسلامی. جریآنهای تند و افراطی وهابیّت نسبت به عموم مذاهب اسلامی و خصوصاً شیعه نظر تکفیرآمیز دارند. آنها را منحرف و خارج از چهارچوب اعتقادات دین مبین اسلام دانسته و تنها خود را بر حق و وارث اسلام می‎دانند.

ابن تیمیه به علمای صاحب فضیلت و دانشمند شیعه اهانت‏های فراوانی کرده و آنان را ترویج‎دهندگان آیین یهود شمرده است. او اعتقاد به عصمت اهل بیت(ع) را کفر می‎شمارد و تأسیس شیعه را به عبدالله ‎بن سبأ یهودی نسبت می‏دهد. ابن تیمیه در تبیین مفسده‎آور بودن قیام امام حسین(ع) مینویسد: «دلیل مفسده‎آور بودن قیام حسین(ع) این است که یزید در آن زمان خلیفه قدرتمند و پیشوای مسلمانان و پادشاه صاحب سیف (شمشیر) بود و بر سراسر بلاد اسلامی تسلط کامل داشت. بنابراین، اطاعت از او بر آحاد ملت، واجب و قیام در برابر او، موجب فساد و به خطر انداختن صلح بود.» ابن تیمیه، کتاب «منهاج‏السنّه» را در ظاهر علیه کتاب «منهاج‏الکرامه فی اثبات امامه» اثر گرانسنگ علامه حلّی نگاشت، ولی در حقیقت تمام عقاید شیعه را زیر سؤال برد و حتی در مورد بسیاری از اصول و عقاید مشترک اهل سنت و اهل شیعه، اهانت‎های زیادی کرد.

در یک جمعبندی کلی می‎توان گفت که وهابیّت همچون خوارج نهروان دارای وجوه مشترکی است که عبارتند از: سرسختی و لجاجت، برداشت‏های نادرست از دین، ظاهرگرایی، مقدس‎مآبی و جمود فکری، بدعت در دین، تفسیر به رأی، استفاده‎های ابزاری و شعاری دینی، ایجاد تفرقه میان مسلمانان، تکفیر مسلمانان، تحمیل اندیشه‎های انحرافی خود بر مسلمانان و دوستی با کفار و ارائه تصویری غلط و خشن از اسلام. (15)

بارها دیده شده است که وهابیان از منافع صهیونیست‎ها و آمریکایی‎ها، در منطقه و در مجامع بین‎المللی دفاع کرده‌‎اند و یا در مواقعی که باید به نفع مسلمانان موضع‌گیری کنند، علیه آنها موضع‌گیری کردهاند. به روشنی می‎توان سکوت آنها را در برابر جنایات بی‎شمار صهیونیست‎ها علیه مسلمانان فلسطینی مشاهده کرد. ضدیت آنها با جنبش‏های رهایی‎بخش ضداستکباری و ضدصهیونیستی یک موضع‎گیری صریح و روشن است.

ابن‎تیمیه تلاش کرده که غزالی و اندیشه‎های او را رد کرده و اخلاق، عرفان و امور غیبی را انکار نماید و همین امر باعث شده است که وهابیّت ریختن خون مسلمانان را با خشونت و قساوت حلال کند. روحیه خشن و دور از معنویت این جریان تکفیری به حدی است که به تعبیر یک کمونیست نزدیک‏ترین تفکر و مذهب به کمونیسم وهابیّت است.

مصداق بارز «اعرابی» (که قرآن کریم درباره آنها می‎فرماید: «الاعراب اشدّ کفراً و نفاقاً...» ؛ بادیه‏نشینان عرب در کفر و نفاق از دیگران سخت‌‎ترند...) همین وهابیان اعرابی نجد است. زیرا در نجد نه حوزه علمیه وجود داشته و نه فرهنگ، بلکه اهل نجد اهل خشونت،  دزدی، غارتگری و خون‎ریزی بوده‎اند. نجد خاستگاه وهابیّت و آل سعود است. اسلام و وهابیّت تکفیری در واقع اسلام منهای اخلاق، اسلام منهای عدالت، اسلام منهای منطق و عقل است. وهابیان نه تنها شیعه و سنی را کافر بلکه حنبلی‎هایی را هم که با آنها نمی‎باشند، کافر می‎دانند و حتی از مذهب حنبلی اهل سنت هم تنها قرائت تکفیری حنبلی را می‎پذیرند. هیچ عالم سنی یزید را تطهیر نمیکند ولی وهابی‏ها او را تطهیر می‏کنند!

بعد از قتل عام کربلا، طائف، مکه و مدینه توسط آل سعود، انگلیسی‎ها گفتند وهابیّت رفرمیسم اسلامی است؛ مثل پروتستانتیسم در مسیحیت. تا زمانی‎که مسلمانان را می‎کشند تروریست خوبند، بعد از آن‎که می‎گویند عربستان را نابود میکنیم و یا در مقابل اراده غرب و آمریکا می‎ایستند، می‎شوند تروریست بد.

با پیروزی انقلاب اسلامی منافع قدرت‎های استعماری در سراسر جهان، خصوصاً در منطقه خلیج فارس، به خطر افتاد. در همین راستا جریان سلفی تکفیری وهابیّت که در خدمت استعمار بود، منزوی شد. نگرانی قدرت‎های استکباری و وهابیون از موج گرایش جهانی به انقلاب اسلامی و مذهب اهل بیت (ع) و بیداری اسلامی در منطقه باعث شد تا به راهبرد شیعه‎هراسی و شیعه‎ستیزی دست یازند. جالب این‎که شیخ ربیع ابن محمّد، از نویسندگان بزرگ وهابی می‏نویسد: آنچه که باعث فزونی شگفتی من شده این است که برخی از برادران وهابی و فرزندان شخصیت‏های علمی و دانشجویان مصری، اخیراً به سراغ مکتب تشیع رفته‏اند. (17) دکتر ناصرالقفاری، استاد دانشگاه‎های مدینه، می‏نویسد: اخیراً تعداد زیادی از اهل سنت به طرف مذهب شیعه گرویده‎اند و اگر کسی کتاب «عنوان‎المجد فی تاریخ‏البصره و نجد» را مطالعه کند به وحشت می‎افتد که چگونه برخی از قبایل عربی به صورت کامل، مذهب شیعه را پذیرفته‎اند. (18) شیخ محمّد معزاوی از نویسندگان مشهور عربستان می‎گوید: با گسترش مذهب تشیع در میان جوانان مشرق‌‎زمین، بیم آن دارم که این فرهنگ در میان جوانان مغرب‎زمین نیز گسترده شود. (19)

 

منابع و پی‎نوشت‏ها:

1- احمدامین مصری (1296-1372) در کتاب زعماءالصلاح.

2- قرآن کریم، سوره مبارکه بقره، آیه شریفه 11.

3- سبحانی (آیت‎ا...)، جعفر، وهابیّت، مبانی فکری و کارنامه عملی، قم، مؤسسه امام صادق (ع)، 1390، ص 5.

4- همان، ص 7.

5- قرآن کریم، سوره مبارکه فجر، آیه شریفه 22.

6- ابن بطوطه، رحله ابن بطوطه، ص 96-95.

7- سبحانی (آیت‎ا...) ، پیشین، ص 8-7.

8- مجموع فتاوی و مقالات لابن باز، ج 5، ص 156.

9- علی‎بخشی، عبدا...، حقیقت وهابیّت، ص 24-23.

10- قرآن کریم، سوره مبارکه نساء، آیه شریفه 49.

11- قرآن کریم، سوره مبارکه مائده، آیه شریفه 82.

12- قرآن کریم، سوره مبارکه انعام، آیه شریفه 108.

13- قرآن کریم، سوره مبارکه آل عغمران، آیه شریفه 64.

14- علی‏بخشی، پیشین، ص56-53.

15- سید هادی سید افقهی و سمیه جولایی، سلفیت، وهابیّت، تکفیری، cd.

16- قرآن کریم، سوره مبارکه توبه، آیه شریفه 97.

17- الشیعه‎الامامیه فی میزان‎الاسلام، مقدمه.

18- اصول مذهب الشیعهالامامیه‎ الاثنی عشریه، ج 1، ص 9.

19- مقدمه کتاب من سبَّ‎الصحابه و معاویه فاُمّه‎هایه، ص 40.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۲/۲۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی