مرتضی خسروی

وبگاه آرا و اندیشه های دکتر مرتضی خسروی

مرتضی خسروی

وبگاه آرا و اندیشه های دکتر مرتضی خسروی

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

مقام معظم رهبری سال 1392 را به عنوان سال "حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی" نام‏گذاری نمودند. حماسه سیاسی و اقتصادی در شرایط حساس کنونی نقطه عطفی است که می‏تواند انقلاب اسلامی و منافع ملی نظام مقدس جمهوری اسلامی را در مقابل توطئه‏های استکبار جهانی بیمه نماید. می‏توان این نام‏گذاری را از سوی امام خامنه‏ای (مدظله العالی) به عنوان راهبردی کلان در حوزه سیاسی و اقتصادی دانست که نقشه راه و مسیر حرکت مسئولان سیاسی و همه مردم را به خوبی روشن می‏سازد.

بصیرت سیاسی و فهم دقیق و صحیح فرهنگ دینی و سیاسی می‏تواند حضور و مشارکت سیاسی عموم مردم را در عرصه‏های عدالت و پیشرفت از یک‏سو و مقابله و مقاومت در مقابل دسیسه‏های دشمنان داخلی و خارجی را از سوی دیگر بیش از پیش فراهم سازد. حضور اگاهانه مردم در عرصه‏های سیاسی همراهی و همکاری ملت با دولت و حفظ و انسجام ملی در شرایط مختلف به ویژه در شرایطی که ملت سرافرازمان با شدیدترین تحریم‏های اقتصادی و تهدیدهای سیاسی دشمنان مواجه هستند بسیار مهم و از لوازم مشارکت سیاسی است.

اکنون پس از پشت سر گذاشتن یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران با موفقیت کامل و با مشارکت فعال و گسترده همه گروه‏ها و آحاد مردم عزیز در فضایی امن و آرام به عنوان یک گام مهم در تحقق حماسه سیاسی وقت آن فرا رسیده است که با گام‏های استوار و محکم برای ادامه این مسیر عزت و سعادت، بیش از پیش اهتمام ورزیم و برای موفقیت‏های روزافزون، بر بصیرت سیاسی و شناخت عمیق اندیشه سیاسی اسلام به عنوان مبنای حرکت، به شایستگی به کوشیم. سلسله نوشتاری که تقدیم می‏شود درآمدی است در این راه مقدس.

تعریف و مفهوم سیاست

واژه سیاست ریشه در زبان عربی دارد و از "ساس، یسوس" اخذ شده است. این کلمه در زبان عربی به معانی مختلفی به کار رفته است.(1) از جمله به معنای امر و نهی کردن مردم، مالک و صاحب اختیار مردم(2)، اصلاح کردن، سرپرستی و تدبیر(3)، آمده است. همچنین در فرهنگ فارسی کلمه سیاست به معنی حکم راندن بر رعیت، اداره کردن امور مملکت، حکومت کردن، ریاست کردن، عدالت و داوری آمده است.(4) اما آنچه امروزه از معنای سیاست فهمیده می‏شود مسائلی نظیر مدیریت کلان کشور، حکومت‏داری، اداره بهتر جامعه، هدایت، عدالت و رعایت مصالح جامعه و روابط بین‏الملل و سیاست خارجی می‏باشد.(5)

سیاست و جایگاه آن در قرآن

واژه سیاست در قرآن کریم ذکر نشده اما معانی و مفاهیم سیاسی در قرآن کریم به کار رفته است. واژه‏ها و مفاهیمی در قرآن کریم به کار رفته است که راهنمایی برای بیان اندیشه سیاسی در قرآن کریم است. برخی از این واژه‏ها عبارت است از: امت، رسول، فرستاده، طاغوت، ظالم، عادل... همچنین مفاهیمی مانند نفی استکبار، مبارزه حق و باطل، حقوق انسان‏ها، آزادی تؤام با مسئولیت، کار شورایی، مسئولیت همگانی، نفی بیگانه و استبداد، صلح‏گرایی و...(6) تردیدی نیست که قرآن کریم، بسیاری از مفاهیم و واژه‏های سیاسی را در خود جای داده است، به گونه‏ای که اگر به دقت این واژه‏ها و مفاهیم مورد بررسی قرار گیرد، در می‏یابیم که قرآن تمام ابعاد و زوایای یک جامعه سالم و حکومت ایده‏آل را مورد توجه قرار داده است و راهگشای مناسبی برای همه حکومت‏ها و ملت‏ها که خواهان ایجاد عدالت، آزادی و صلح و ثبات در کشور خود هستند، می‏باشد. محوری‏ترین بحث‏های سیاسی یک حکومت عبارت است از: قانون، رهبری و زمامداری، قدرت، عدالت، آزادی، مصالح مردم، روابط بین‏الملل که همه این موارد به نوعی در قرآن اشاره شده است.(7)

پرسش‏های مختلفی درباره سیاست و جایگاه آن در قرآن وجود دارد که لازم است در پژوهش‏های قرآنی مورد توجه قرار گیرد. پرسش‏هایی از قبیل: آیا به مسائل مربوط به زندگی سیاسی در قرآن توجه شده است؟ مباحثی از قبیل: دولت، قدرت، حاکمیت، سلطه، آزادی، عدالت، مشروعیت، مشارکت، مشورت، بیعت، نظارت بر قدرت سیاسی، تمرکز و یا توزیع قدرت سیاسی، روابط بین دولت‏ها و ملت‏ها، حقوق عمومی، معاهده‏ها، جنگ و صلح و سایر مفاهیم و قضایای سیاسی، از چه جایگاهی در قرآن برخوردار است؟

نظریه توحید و یکتاپرستی در اسلام تأثیری اساسی در شکل‏دهی اندیشه سیاسی اسلام داشته است. همچنین دیدگاه‏های اسلام درباره انسان و جهان و خالق جهان در واقع سیاست اسلامی را شکل داده است. اساساً حکومت و ضرورت آن جزئی از طرح بعثت بوده که از همان آغاز در آیات مکی مورد توجه قرار گرفت. به طور کلی قرآن چون کتاب هدایت است تمام آیاتش سیاسی می‏باشد، قرآن تماماً برای هدایت، مدیریت و سیاست است. قرآن یک کل به هم پیوسته است. در منظر امام خمینی(ره) اسلام تمامش سیاست است و اگر کسی منکر این مدعا باشد یا اسلام را نشناخته یا سیاست را. حتی دستوری اخلاقی مثل "انما المؤمنون اخوه" نیز سیاسی است. در قرآن هم از سیاست فرعونی ماکیاولیستی و شیطانی سخن گفته شده و هم از سیاست الهی. سیاست الهی به معنای هدایت انسان در مسیر تقرب به خدا، از طریق عمل به قوانین الهی به رهبری انبیا ، امامان و اولیای الهی است.

سیاست از دیدگاه ائمه معصومین(ع)

سیاست از دیدگاه ائمه (ع)به دوگونه مورد اشاره قرار گرفته است. اول آن که لفظ سیاست و مشتقات آن در کلام ائمه(ع) به روشنی پیداست. دوم مسائل و مفاهیم مربوط به سیاست است که اگرچه به صراحت از واژه سیاست استفاده نشده است، اما در کلام امامان معصوم(ع)، موضوعات و مسائلی که بیان شد، از مشخصات سیاست و مباحث پیرامون آن می‏باشد.

در زیارت "جامعه کبیره"آمده است: "السلام علیکم یا اهل بیت النبوة...ودعائم الدین و ساسة العباد..." در کتاب شریف بحارالانوار اصول کافی که از منابع روایی مهم ما به حساب می‏آیند کلمه "ساسةالعباد" در چندین مورد آمده است. در روایات، واژه سیاست، به روشنی آمده است:

1."آفة الزعامة ضعف السیاسة"(8) آفت زعامت و رهبری، ضعف سیاست است.

2."حسن السیاسة قوام الرعیة"(9) سیاست نیکو موجب پایداری افراد جامعه است.

3."من حسنت سیاسته دامت ریاسته"(10) کسی که سیاستش نیکو باشد،ریاست او ادامه خواهد یافت.

4."ملاک السیاسة العدل" و "خیرالسیاسة العدل"(11) ملاک و معیار سیاست عدل است و بهترین سیاست نیز عدل می‏باشد.

5."بئس السیاسة الجور"(12) بدترین نوع سیاست ستم کردن است.

6.امام رضا(ع) می‏فرماید: "...الامام عالم بالسیاسة، مستحق الرئاسة، مفترض الطاعة، قائم بامرالله، ناصح لعبادالله"(13) امام آگاه به سیاست و شایسته زمامداری است. او واجب الاطاعه و برپا دارنده امر خدا و دلسوز بندگان خداست.

سخن از جنبه‏های مختلف سیاست در کلام ائمه (ع) بسیار زیاد است، به گونه‏ای که اگر ابعاد و زوایای بسیاری از سخنان ائمه (ع) را به خوبی بررسی کنیم، می‏بینیم پیرامون مسائل مهمی نظیر رهبری و امامت، لزوم شناخت امام عادل، نشانه‏های رهبران فاسد و جائر، نشانه‏های امام عادل، وظایف مردم در برابر رهبر، اصلاح و هدایت جامعه، عدالت، آزادی، توجه به حقوق آحاد مردم سخن گفته‏اند. علاوه بر سخنان ائمه(ع) که جنبه سیاسی دارد، بسیاری از حرکات و فعالیت‏های ائمه(ع) از روی حکمت و با مبنای سیاسی انجام شده است. به عنوان نمونه قیام و حرکت امام حسین(ع) و موضع‏گیری‏ها، نامه‏ها و خطبه‏های ایشان در راستای یک حرکت الهی و سیاسی و در مبارزه با حاکمیت استبداد، و هدایت مردم برای ایجاد حکومتی سالم و اسلامی بوده است؛ همچنان‏که در آغاز قیام و خروج از مدینه، در وصیتی به برادرش محمد حنفیه مشی و منش خود را این گونه بیان می‏کند: "...انی لم اخرج اشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی..." (14) یعنی من نه برای خودخواهی و یا برای خوش‏گذرانی و نه برای فساد و ستمگری از مدینه خارج می‏گردم، بلکه هدف من از این قیام اصلاح امت جدم می‏باشد.

با این بیان کوتاه روشن می‏شود که خروج امام(ع) از مدینه و اقامه امر به معروف و نهی از منکر جنبه حکومتی و اجتماعی داشته است و امری که امام(ع) از آن رنج می‏برده، گمراهی و ضلالت جامعه بوده و امام(ع) برای اصلاح مفاسد و ایجاد حکومت و جامعه دینی قیام کرده است. امام حسین(ع) در بخشی از نامه خود به مردم کوفه چنین می فرماید: "فلعمری ما الامام الا العامل بالکتاب و القائم بالقسط والدائن بدین الحق"(15) به جانم سوگند امام و رهبر نیست مگر کسی که به کتاب خدا عمل کند و قیام به قسط و عدل نماید راه حق را بپیماید.

با این گفتار کوتاه به خوبی پیداست که فعل و قول امام معصوم(ع) بیشتر در راستای مسایل سیاسی و اجتماعی جامعه بوده است، گرچه ممکن است در سخنان معصوم(ع) از لفظ سیاست و کلمات مترادف آن استفاده نشده باشد.

یکی از محورهای مهم و بنیادی در نهج البلاغه، سیاست، حکومت، عدالت و کشورداری است. در بسیاری از خطبه‏ها، نامه‏ها و حتی کلمات قصار در نهج البلاغه، مسائل مختلف سیاسی به ویژه حکومت‏داری و رهبری به چشم می‏خورد. در دو نامه امام علی(ع) خطاب به معاویه از واژه‏های سیاست و مشتقات آن استفاده شده است: 1."و متی کنتم یا معاویه ساسة الرعیه و ولاة امرالائمه بغیر قدم سابق و لا شرف شابق..."(16) شما (بنی امیه) ای معاویه کی لیاقت حکمرانی رعیت و زمامداری مسلمانان را داشتید؟ 2."و ما انت و الفاضل و المفضول و السائس و المسوس"(17) تو را با انسان‏های برتر و غیر برتر و سیاست‏مدار و غیرسیاست‏مدار چه کار است؟ واژه‏های بکار رفته از سیاست در نهج البلاغه پیرامون بحث هایی نظیر: ضرورت حکومت، شاخصه‏های رهبر صالح، محورهای حکومت‏داری، نقش مردم در حکومت، رابطه مردم و حکومت، چگونگی برخورد حکومت با مردم، وظایف و مسئولیت‏های حکومت، خصوصیات حاکمان و عدالت می‏باشد.

سیاست از دیدگاه امام خمینی(ره)

پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) به عنوان یک فقیه، متفکر بزرگ و عالم دینی، دید جهانی را نسبت به دین و مبانی آن تغییر داد و موجب شگفتی همه سیاست‏مداران غرب و شرق گردید. امام خمینی(ره) با انقلاب اسلامی خود، دین را از انزوا نجات داد و به اسلام حیات دوباره‏ای بخشید و مسلمانان را در سراسر جهان، از حقارت به قله سرافرازی و سعادت رساند. این انقلاب بزرگ در سایه رهبری یک فقیه دوراندیش با بینش سیاسی برگرفته از قرآن و مکتب اهل بیت عصمت و طهارت (ع) به وقوع پیوست و امام خمینی(ره) را به عنوان سیاست‏مداری بزرگ و هوشمند معرفی کرد. با نگاهی کوتاه به نگرش امام راحل(ره) پیرامون سیاست، این حقیقت به خوبی روشن می‏شود که مشی و روش سیاسی امام چیزی جز کتاب و سنت و فرامین دینی نبوده است. امام خمینی(ره) در تعریفی از سیاست می‏فرمایند: "سیاست این است که جامعه را هدایت کند و راه ببرد. تمام این مصالح جامعه را مد نظر بگیرد و این‏ها را هدایت کند به طرف آن چیزی که صلاح‏شان است. صلاح ملت است، صلاح افراد است و این مختص انبیا است و دیگران این سیاست را نمی‏توانند اداره کنند. این مختص انبیا و اولیا است و به تبع آنها به علمای بیدار اسلام..."

بینش سیاسی امام(ره) کاملاً توحیدی و قرآنی و برگرفته از وحی است. چرا که تأکید قرآن بر حکومت پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) امری روشن و آشکار است. قرآن هدایت و اصلاح و عدالت را فقط از مجرای رسالت می‏‏داند و تأکید امام خمینی(ره) بر اختصاص اصلاح در بین مردم به انبیا ریشه قرآنی دارد. امام خمینی(ره) علاوه بر تبیین اندیشه سیاسی اسلام، در برابر عناصری که جدایی دین از سیاست را تبلیغ می‏کردند، و در زمان غیبت مانع دخالت علما و فقهای اسلامی در مسایل سیاسی و اجتماعی می‏شدند، به شدت موضع‏گیری می‏کند و می‏فرماید: "این که دیانت باید از سیاست جدا باشد و علمای اسلام در امور اجتماعی و سیاسی دخالت نکنند، استعمارگران گفته و شایع کردند. این را بی‏دین‏ها می‏گویند. مگر زمان پیامبر اکرم (ص) سیاست از دیانت جدا بود؟ مگر در آن دوره عده‏ای روحانی بودند و عده‏ای دیگر سیاست‏مدار و زمامدار؟ مگر زمان خلفای حق یا ناحق، زمان خلافت امیر(ع) سیاست از دیانت جدا بود؟ دو دستگاه بودند؟ این حرف‏ها را استعمارگران و عمال سیاسی آن‏ها درست کرده‏اند تا دین را از تصرف در امور دنیا و از تنظیم جامعه مسلمانان برکنار سازند و ضمناً علمای اسلام را از مردم و مبارزان راه آزادی و استقلال جدا کنند."(19)

امام خمینی(ره) درباره بستر گسترده حکومت دینی و سیاست می‏گوید:

_ " قرآن کریم و سنت رسول الله(ص) آن قدر که در حکومت و سیاست احکام دارند در سایر چیزها ندارند. بسیاری از احکام عبادی اسلام سیاسی است."(20)

_ " نه تنها دین اسلام از سیاست جدا نیست، بلکه اسلام دین سیاست است...و یک دینی است که احکام عبادی‏اش هم سیاسی است، سیاستش هم عبادت است."(21)

_ " اسلام تمامش سیاست است و سیاست مدن از اسلام سرچشمه می‏گیرد."(22)

امام خمینی(ره) تمامی شبهات را پیرامون اندیشه سیاسی اسلام و حکومت اسلامی پاسخ می‏دهند و منشأ توهمات و شبهات را جریان استعماری می‏داند که درصدد تخریب چهره اسلام بر آمده است: کارشناسان استعمار با کمال تزویر و حیله با اسم اسلام دوستی و شرق‏شناسی، پرده‏های ضخیمی بر چهره نورانی اسلام کشیده‏اند و اسلام را با معماری‏ها و نقاشی‏ها، ابنیه عالیه و هنرهای زیبا معرفی نموده و حکومت‏های جائرانه ضد اسلامی اموی و عباسی و عثمانی را به اسم خلافت اسلامی به جامعه‏ها تحویل داده‏اند و چهره واقعی اسلام را در پشت این پرده‏ها پنهان نگاه داشته‏اند، به طوری که امروز مشکل است ما بتوانیم حکومت اسلام و تشکیلات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آن را بر جوامع بشری، حتی مسلمین بفهمانیم. (23)

جایگاه قرآن در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)

به حق می‏توان امام خمینی(ره) را احیاگر مقاصد سیاسی و اجتماعی قرآن در جهان امروز دانست. اهمیت توجه به مقاصد قرآن و عمل به آنها چه قبل از انقلاب و در درس‏های ایشان درباره ولایت فقیه و حکومت اسلامی و چه پس از آن، همواره مورد توجه ایشان بوده است. به گونه‏ای که ایشان در وصیت‏نامه الهی سیاسی خود بر آن تأکید کرده، افتخار خود و ملت ایران را تلاش براع تحقق مقاصد قرآن و سنت دانسته است: "ما امروز مفتخریم که می خواهیم مقاصد قرآن و سنت را پیاده کنیم و اقشار مختلف ملت ما در این راه بزرگ سرنوشت‏ساز سر از پا نشناخته، جان و مال و عزیزان خود را نثار راه خدا می‏کند."(24)

نهضت سیاسی و دینی امام خمینی(ره) را می‏توان نهضت بازگشت به قرآن دانست. نهضتی که هم از قرآن تغذیه می‏شد و هم درصدد عمل به آموزه‏های قرآنی در صحنه سیاست و اجتماع بود. امام خمینی(ره) قرآن مجید را سرچشمه تمامی دانش‏های انسان می‏دانست و توصیه می‏کرد تا علمای اسلام نیز قرآن را چنین ببینند و مطرح کنند. امام خمینی(ره) عامل انحطاط و عقب‏ماندگی جوامع اسلامی و در نهایت مستعمره شدن آنها را عمل نکردن به ارزش‏های قرآنی می‏داند و معتقد است علاوه بر زمینه‏های داخلی در جدا کردن قرآن از زندگی اجتماعی و سیاسی مسلمانان، استعمارگران نیز در این زمینه نقش داشته‏اند. در واقع تز جدایی قرآن و دین از سیاست پیوسته از سوی مبلغان صلیبی و صهیونیست‏ها مطرح شده است.(25)

از وقتی که قدرت‏های مسلط بر جوامع اسلامی از ارزش‏های اسلامی تهی‏دست و بیگانه شدند و قرآن را که ناطق به حق و فرمان حق و باطل بود، مزاحم خود یافتند، تلاش برای بیرون راندن کلام خدا از صحنه زندگی آغاز شد و به دنبال  آن جدایی دین از زندگی اجتماعی و تفکیک دنیا از آخرت و تقابل دین‏داران واقعی با دنیاطلبان قدرتمند به وجود آمد. البته تا پیش از این، تهاجم گسترده سلطه‏گران غربی، صلیبی و صهیونی، هر چند قرآن در صحنه زندگی به معنای حقیقی آن نبود، اما در ذهن و دل مسلمانان کما بیش جای داشت. تهاجم صلیبی، صهیونی قرن نوزدهم همین را هم نمی‏توانست تحمل کند.

قرآنی که آشکارا فرمان "و اعدولهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخیل"(26) صادر می‏کند و سرود " ولن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً "(27) می‏سراید... برای سلطه‏گران که می‏خواستند زمام امور مسلمانان را در دست گیرند و همه چیز آنان را غارت کنند، قابل تحمل نبود...لذا نقشه حذف قرآن را ریختند. (28)

منابع و پی نوشت‏ها:

1.صحاح اللغه، ج3، ص938.

2.مفردات القرآن، راغب اصفهانی.

3.علم السیاسة، القپانجی، السید صدرالدین، ص9.

4.فرهنگ فارسی معین، محمد، ج2، ص1966.

5.بنیادهای علم سیاست، ص24.

6.مبانی اندیشه سیاسی اسلام، عمید زنجانی، ص215-243.

7.دین و سیاست، جمعی از پژوهشگران.

8.غررالحکم، ج3َ، ص384.

9.میزان الحکمه، ج4، ص582 و 583.

10.همان.

11.همان، ص584.

12.همان جا.

13.تحف العقول، ص 323و324.

14مقتل خوارزمی، ج1، ص188.

15.ارشاد مفید، ص183.

16.نهج البلاغه (فیض الاسلام)، ص851.

17.المعجم المفرس لا لفاظ نهج البلاغه، تنظیم سید کاظم محمدی و محمد دشتی، نامه28، ص154.

18.مبانی سیاست، ابوالحمید عبدالحمید، ص8.

19.ولایت فقیه(حکومت اسلامی)، ص23، انتشارات امیر کبیر.

20.صحیفه نور، ج18، ص67 و نیز ج21، ص178.

21.همان، ج11، ص130و132.

22.همان،ج1، ص65.

23.همان،71، ص152.

24.همان، ج21، ص171-172.

25.درآمدی بر مستندات قرآنی فلسفه سیاسی امام خمینی(ره)، دکتر نجف لک‏زایی، چاپ چهارم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.

26.قرآن کریم، سوره انفال، آیه 60

27. قرآن کریم، سوره نساء، آیه 141.

28.صحیفه نور،ج1.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۲/۲۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی