مرتضی خسروی

وبگاه آرا و اندیشه های دکتر مرتضی خسروی

مرتضی خسروی

وبگاه آرا و اندیشه های دکتر مرتضی خسروی

طبقه بندی موضوعی

بایگانی


مقدمه

وهابیان امروز از اطلاق عنوان وهابی بر خود پرهیز و به جای آن از عنوان سلفیه استفاده می‏کنند. آنها مدعی یک جریان فکری به نام سلفی‌گری هستند نه فردی به نام «محمد بن عبدالوهاب». باید گفت که سلفیه امروز، همان وهابیون هستند و در حقیقت این دو مفهوم دو روی یک سکه می‏باشند. اینها در داخل جزیره العرب همان وهابیون هستند که در خارج خود را سلفی و تابع نسل گذشته یعنی «احمد بن حنبل»، «ابن تیمیه» و «ابن قیم» می‌دانند. (1)

تأثیرپذیری وهابیون از جریان‌‌های مختلف تاریخی: (2)

الف- خوارج: وهابیت از نظر روحیه‌ و خط‏مشی‌ بسیار شبیه جریان خوارج در صدر اسلام است. هرچند که گاهی به ظاهر با آن مخالفت هم می‌کنند، اما آنها مانند خوارج از کلمه حق «لا حکم الا الله»، اراده باطل می‌کنند.

ب- اهل حدیث: وهابیون از نظر آراء و عقاید مذهبی از جریان اهل حدیث پیروی کرده و در مقابل اصحاب رأی و اجتهاد که به عقل، قیاس و استحسان توجه می‌کنند، قرار می‏گیرند.

ج- حنبلی‌ها: وهابیون از نظر فقهی خود را تابع و مقلد احمد بن حنبل می‌دانند، اما در بسیاری از موارد از تفکرات ذهنی خود پیروی می‏کنند.

د- اندیشه ابن تیمیه و ابن قیم: این تفکرات دستمایه اصلی محمد‌ بن عبدالوهاب است.

ه- غرب‌گرایی: همان‏طور که استعمار در شکل‏گیری وهابیت نقش مؤثری داشته است، در استمرار و بقاء آن نیز مؤثر بوده است.

در یک تقسیم‌بندی دیگر می‌توان وهابیون را به سه طیف افراطی، سنت‌گرا و میانه‌رو تقسیم کرد:

الف- طیف افراطی وهابیت از یک سو شیعیان را کافر می‌دانند و برای مقابله با آنها به خشن‌ترین شیوه‌ها دست می‌زنند و از سوی دیگر سایر فرقه‌ها و علمای اهل سنت را فاسد و بی‌لیاقت می‌دانند.

ب- طیف دوم را علمای سنت‌گرای نسل قدیم تشکیل می‌دهند که با اخراج شیعیان از کشور و قتل آنها مخالفت می‌کنند و معتقدند باید شیعیان را به ترک عقاید و اعمال خود ترغیب نمود. (3)

ج- طیف سوم روشنفکران وهابی هستند که ایده‌های ترقی‌خواهانه و سازش‌کارانه را ترویج می‌کنند. این دسته بر این باورند که اسلام بر دو رکن اساسی عدالت و آزادی استوار است که امویان و عباسیان عدالت و آزادی را در قلمرو خود گسترش ندادند بلکه بر‌عکس آنها اهل کتاب را از حقوق خود محروم و اسلامی را که آنان به مردم تحمیل می‌کردند، از وحی و پیامبر(ص) نشأت نمی‌گرفت. حکومت‌های عربی و جنبش‌های سلفی معاصر وارثان امویان و عباسیان هستند و شیوه آنان را پیش گرفته‌اند. (4)

سلفیت در جهان معاصر

برنامه‌های دین را تحت سه عنوان کلی می‌توان تقسیم‌بندی کرد. بخشی از برنامه‌های دین مربوط به حوزه «اندیشه» بخشی مربوط به حوزه «اَعمال» و بخشی مربوط به حوزه «رفتار» است. بخش مربوط به حوزه اندیشه پاسخگوی پرسش‌های اعتقادی است. بخش مربوط به اعمال، بایدها و نبایدهای احکام را مشخص می‌کند و حوزه رفتار هم به تهذیب و تزکیه انسان مربوط می‌شود که به ترتیب آنها را اصول دین، فروع دین و اخلاق می‌نامند. از اصول دین، مذاهب کلامی استخراج می‌شود، فروع دین مذاهب فقهی را شکل می‌دهد و اخلاق و عرفان به حوزه نظری و عملی تقسیم می‌شود.

در میان اهل سنت، مبنای تقسیم‌بندی حوزه کلام بر مبنای حجت دانستن عقل است؛ یعنی چقدر برای عقل جایگاه قائل هستند. به طور کلی، دو جریان «عقل‌گرا» و «نقل‌گرا» وجود دارد. اهل حدیث تقریباً ورود عقل را به حوزه مباحث کلامی مشروع نمی‌دانند. معتزله مهم‌ترین جریان عقلیه است که همه چیز را به عقل ارجاع می‌دهد. بعد از مدتی «ابومنصور ماترید» مقداری از عقل‌گرایی معتزله را کاهش داد و «ماتریدیه» به وجود آمد. اشعری نیز مقداری از حدیث‌گرایی اهل حدیث را کاهش داد و «اشاعره» به وجود آمد. ماتریدیه بیشتر در مناطق هند، آسیای میانه و ترکیه با جمعیت حدود 350 میلیون نفر ساکن هستند. بیشتر حنفی‌ها فقه خود را از ابوحنفیه و مباحث کلامی را از ابومنصور ماترید می‌گیرند. اشاعره هم بیشتر در شمال آفریقا ساکن هستند و تعدادشان حدود 450 میلیون نفر است. بیشتر شافعی‌ها و مالکی‌ها اشعری مسلک می‌باشند. اهل حدیث هم در منطقه عربستان و بعضی از نقاط شمال آفریقا ساکن هستند که بیشتر سلفیه و وهابیت هم از دل اینها به وجود می‌آید و بخشی از مالکی‌ها، شافعی‌ها و حنفی‌ها نیز اهل حدیث می‌باشند. (5)

تحولات عارض بر جریان سلفی را تاکنون می‎توان به چهار مرحله تقسیم کرد:

- مرحله اول: حالت نظری که توسط «ابن تیمیه» در قرن هفتم بنیان‌گذاری شد.

- مرحله دوم: حالت تطبیق و اجرا که توسط «محمد بن عبدالوهاب» و جانشینش در اواسط قرن دوازدهم در محدوده عربستان به آزمایش درآمد.

- مرحله سوم: تبدیل شدن به یک جریان نیرومند و تأثیرگذار در جهان اسلام که توسط نوادگان امرای سعودی و شیوخ وهابی  عربستان سعودی به مرحله اجرا درآمد.

- مرحله چهارم: تبدیل اندیشه سلفی به یک ایدئولوژی انقلابی در آغاز قرن پانزدهم هجری و ظهور پدیده تشکیل گروه‌های سلفی سیاسیجهادی در مصر، افغانستان، کشمیر، فیلیپین، یمن و جمهوری‌های تازه استقلال یافته شوروی سابق.

در قرن نوزدهم دولت و فقیهان وهایی عربستان سعودی تلاش فراوانی کردند تا نحله سلفی و وهابی را در مصر ترویج دهند. آنها برای انجام این کار با برخی متفکران و رهبران جریان‎‌های اسلامی مصر، از جمله «اخوان المسلمین» و دیگر گروه‌ها، ارتباط برقرار کردند. وضعیت سلفی‌ها در مصر بیشتر تحت تأثیر روابط دولت مصر با آمریکا و عربستان سعودی قرار داشت، به طوری که هر‌گاه این رابطه خوب بود، آنها فضای عمل زیادی در اختیار داشتند، اما هرگاه روابط این کشورها رو به تیرگی می‌رفت، سلفی‌ها نیز با محدودیت‌های زیادی مواجه می‌شدند.

سلفی‌های عربستان یک‌پارچه نمی‌باشند، بلکه گروهی از آنها «سلفی تبلیغی» هستند که قائل به جهاد و اقدام خشونت‌آمیز نیستند اما گروهی دیگر «سلفی جهادی» می‌باشند. سلفی‌های جهادی با اعلام تشکیل جبهه جهانی اسلام برای جهاد با یهودیان و صلیبی‌ها به رهبری «اسامه بن لادن» سعودی و «ایمن الظواهری» مصری، بیش از پیش به گرایش‌های مبارزاتی توجه دارند.

جریان سلفی طالبان در افغانستان، با قرائت خشن و متحجرانه از سنت نبوی و برداشت‌های ظاهری از آیات قرآن، خود را در محدوده جغرافیایی افغانستان تعریف نکرد بلکه برای خود رسالتی فراتر در نظر گرفت. این گروه ضمن اختلاف نظر با سایر گروه‌های سنی، سرسختانه نسبت به شیعیان کینه می‌ورزد. علاوه بر افغانستان، یکی دیگر از مراکز رشد سلفی‏گری شام و لبنان است. جریان سلفی شام در دمشق توسط «ناصرالدین البانی» ظهور کرد و در اواخر دهه 50 توسط تعدادی از طلاب مراکز دینی عربستان به لبنان راه یافت. از دیگر نقاطی که تکفیری‌ها به صورت فعال در حوادث سیاسی نقش‌آفرینی می‌کنند، سرزمین اشغال شده عراق است. حضور عناصر شیعی در دولت عراق، باعث شده است که اتحادی راهبُردی میان سنیان ناراضی و عناصر حزب بعث علیه دولت شکل گیرد و از سوی دیگر رژیم‌های عربی حوزه خلیج‌فارس که منافع خود را با تغییر نظام در عراق در خطر می‌دیدند، زمینه نفوذ القاعده را در این کشور فراهم ساختند. این مسئله موجب شد تا روند خشونت‌ها در عراق شتاب بیشتری به خود بگیرد و تکفیری‌ها در این کشور عرصه‌ای برای تاخت‌وتاز داشته باشند. (6)

از مهم‌ترین تحولی که طی سه سال اخیر رخ داده است، تبدیل سلفی‌گری به یک جریان فراگیر و فعال است. همچنین سلفی‌گری تکفیری از سال 2011 (1390) در مقایسه با گذشته، رشد بی‌سابقه‌ای داشته است. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های گروه تکفیری، عملکرد شبکه‌ای آنها است که با استفاده از رسانه‌های نوین ارتباطی و شبکه‌های اجتماعی، برای پیگیری اهداف خود، به صورت غیر متمرکز عمل می‌کنند. گره‌های تکفیری از نظر جغرافیایی در بخش‌های مختلف جهان فعال‌اند. آسیا و آفریقا دو قاره‌ای هستند که بیش‌ترین گره‌های تکفیری در آن فعالیت می‌کنند. امروز گروه‌های تکفیری در جهان غرب نیز فعال هستند. البته هنوز تشکل‌ها و سازمان‌های گروه‌های تکفیری در غرب افشا نشده‌اند. با این وصف بسیاری از جنگجویان گروه تکفیری داعش، همین جنگجویان اروپایی هستند. بحران هویت و جذب نشدن شهروندان مسلمان در کشور‌های اروپایی، یکی از دلایل پیوستن این افراد به گروه‌های تکفیری است. البته نمی‌توان سرمایه‌گذاری بسیار گسترده کشور‌هایی چون عربستان، قطر و حتی کویت را در این زمینه نادیده گرفت.

در میان گروه‌های تکفیری، داعش و بوکوحرام (دولت اسلامی در آفریقا) از اهمیت بیشتری برخوردارند. داعش از نظر فکری جزء زیرمجموعه‌های شبکه تروریستی بین‌المللی القاعده محسوب می‌شود که با اختلاف در راهکنش‌ها، از نظر سازمانی قبل از حمله به عراق از آن جدا شده است. شکل‌گیری داعش به دوره پس از حمله آمریکا به عراق و ورود اعضای القاعده به این کشور باز می‌گردد. «ابومعصب الزرقاوی» رهبری شاخه القاعده در عراق را به عهده گرفت. وی که متولد شهر «الزرقا» در اردن است، در سال 2003 (1382) گروه «التوحید والجهاد» را به ظاهر برای مقابله با آمریکایی‌ها ایجاد کرد. الزرقاوی که گرایش‌های ضد شیعی شدیدی داشت، بیشتر شیعیان عراق را هدف قرار می‌داد. در آوریل 2013 (اردیبهشت 92) ابوبکر البغدادی در اقدامی غیر مترقبه «جبهه النصره» را در دولت اسلامی عراق، ادغام نمود و دولت اسلامی عراق و شام را اعلام کرد.

بوکوحرام از دیگر گروه‌های تروریستی شاخص است که پس از دولت اسلامی، در بخشی از نیجریه اعلام خلافت اسلامی کرده است. بوکوحرام در سال 2002 (1381) توسط «محمد یوسف» ایجاد شد. با کشته شدن وی در سال 2009 (1388)، سازمان متبوع او دست کم به شش گروه تقسیم شد. هر چند ممکن است این تقسیم‌بندی برای در امان ماندن از دست نیروهای امنیتی نیجریه باشد. اما این گروه‌ها از نظر راهکنش نیز با هم اختلاف دارند. خشن‌ترین و تندروترین آنها، شاخصه تحت رهبری «ابوبکر شیکائو» می‌باشد. وی با اقدام‌هایی نظیر آدم‌ربایی گسترده، به یکی از  خشن‌ترین رهبران گروه‌های تکفیری تبدیل شده و تاکنون فجایع گسترده‌ای در آفریقا به بار آورده است. (7)

گروهک تکفیری-تروریستی داعش

داعش(دولت اسلامی عراق و شام) یک گروهک تروریستی مسلح است که اندیشه و شیوه سلفی جهادی برای خود انتخاب کرده و شباهت کاملی به اندیشه وهابیت دارد و تشکیل خلافت اسلامی را هدف نهایی خود قرار داده است. اصلی‌ترین نیرو‌های داعش، فرماندهان و مدیران بعثی و چهره‌های نزدیک به صدام، نظامیان بریده از ارتش سوریه و عراق و گره‌های تروریستی در منطقه، از جمله القاعده، النصره، افراطیون آزاد شده از زندان‌ها و نیز مهاجرینی از اروپا، بوسنی، لیبی، افغانستان و چندین کشور دیگر می‌باشند. ابو مصعب الزرقاوی (با نام اصلی احمد فاضل انزال) تروریست اردنی الاصل که در افغانستان اردویی برای تعلیم شبه‌نظامیان راه انداخت، پس از رفتن به عراق، رهبری القاعده را به دست گرفت. وی در سال 2006 در هشت کیلومتری شمال شهر بعقوبه در شمال بغداد به دست نیروهای آمریکایی کشته شد. سپس ابوحمزه المهاجر، جانشین وی در عراق شد. وی نیز در حمله مشترک نیرو‌های عراقی و آمریکایی در سال 2010 (1389) همراه ابو عمر البغدادی به قتل رسید. در مورد هویت ابو عمر البغدادی تردید‌هایی وجود دارد. برخی او را شخصیتی تخیلی می‌دانند که از سوی رهبران القاعده ساخته شده است. ابوبکر البغدادی که نام اصلی او «ابراهیم عواد ابراهیم علی بدری سامرایی» است، در سال 2010 میلادی به عنوان امیر دولت اسلامی عراق، مطرح شد. طبق گفته واشنگتن پست، بغدادی فارغ‌التحصیل دوره دکترای علوم اسلامی دانشگاه بغداد است. وی پس از آزاد شدن از زندان به زادگاهش فلوجه رفت و شاخه‌ای از القاعده را در این شهر تأسیس کرد. (8)

مهم‌ترین هسته‌های فکری و حامیان داعش عبارتند از:

1- آمریکا که مدیریت و برنامه‌ریزی کلان را بر عهده دارد.

2- رژیم صهیونیستی که وظیفه آموزش و تجهیز نظامی را عهده‌دار است.

3- قطر و عربستان سعودی که وظیفه تأمین مالی و حمایت‌های رسانه‌ای را دارند.

4-ترکیه که وظایفی چون تأمین امکانات برای تردد تروریست‌ها از خاک این کشور با ایجاد امکاناتی لازم برای آموزش  و تجهیز آنها را بر عهده گرفته است. (9)

گروهک تروریستی داعش نه تنها ابزار آمریکا برای مبارزه با دولت سوریه و عراق است، بلکه وسیله‌ای برای اعمال فشار بر ایران نیز هست. واشنگتن از سه طریق از داعش بهره می‌برد:

1- حمله به دشمنان خود در منطقه،

2- دستاویزی برای حفظ مداخلات نظامی خود در منطقه و مسدود نمودن فضای امنیتی ایران و نیز ایجاد فضای تنفس برای رژیم صهیونیستی،

3- افزایش برنامه‌های نظارتی و جاسوسی به بهانه مبارزه با تروریسم.

فتنه داعش با طراحی آمریکا و حضور بعثی‌ها و مشارکت هم‌‎پیمانان منطقه‌ای آنان (به خصوص سعودی‌ها)، دولت عراق را هدف قرار داده و در سطح بالاتر، قصد ضربه زدن به محور مقاومت و کانون آن؛ جمهوری اسلامی ایران را دارد. طرح داعش، طرح صهیونیستی آمریکایی برای ایجاد حاشیه امن برای صهیونیست‌ها در برابر نیروی مقاومت در منطقه است و در واقع عکس‌العملی بود به پیروزی بشار اسد در انتخابات سوریه و همچنین حضور عظیم مردم عراق در انتخابات و پیروزی انقلابیون عراق که بیش‌ترین آراء را به دست آوردند.

غرب به رهبری آمریکا برای پیشبرد اهداف استعماری خود در منطقه و جهان، به ویژه در دنیای اسلام، گروهک تکفیری-تروریستی داعش را به وجود آورد که برخی از اهداف استعماری آن عبارتند از: فرقه‌گرایی و ایجاد دشمنی در میان مسلمانان، تخریب آثار تمدن اسلامی، کشتار مسلمانان به دست خودشان، تخریب زیرساخت‌های کشورهای اسلامی، ترویج اباحه‌گری و سطحی‌نگری در جامعه اسلامی با فتوای سخیف، ارائه چهره‌ای خشن از اسلام و زمینه سازی برای اسلام هراسی و اسلام‌ستیزی و جلوگیری از رشد و گسترش اندیشه‌های اسلامی در دنیا. (10)

در حال حاضر، داعش حتی قواعد اولیه و تجربه شده طالبان را نیز رعایت نمی‌کند و اصرار دارد تا جغرافیای منطقه را به هم بریزد. ضمن اینکه با اجبار به اجرای قوانین خود ساخته، مردم مناطقی را که تصرف کرده از خود متنفر می‌سازد. البته باید توجه داشت که راهبرد اصلی غرب در منطقه، دامن زدن به اختلاف‌های فرقه‌ای و مذهبی و جلوگیری از بیداری اسلامی است به همین جهت هیچ‌گونه اقدام مؤثری علیه داعش صورت نگرفته است.

منابع و پی‌نوشت‌ها:

1- فرمانیان، علی (1393)، به کوشش محسن افضل آبادی، جریان شناسی سلفی‌گری معاصر، قم: مرکز فقهی ائمه اطهار (ع). ص 23

2- هوشنگی، حسین و پاکتچی، احمد (1390)، بنیادگرایی و سلفیه، تهران: دانشگاه امام صادق(ع)، ص 371.

3- علیزاده موسوی، حسین (1393)، به کوشش محسن افضل آبادی، جریان‌شناسی وهابیت، قم: مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)، ص 10 و 11

4- ابراهیمی، نبی ا... (1392)، نوسلفی‌گری و جهانی شدن امنیت خاورمیانه، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، ص 51

5- نمای راهبردی، سال 12، شماره 4، مهرماه 1393، جریان شناسی سلفیت تکفیری و آثار، ص 11-13.

6- سفر به تاریکی، (ویژه‌نامه جریان‌های سلفی و تکفیری)، معاونت فرهنگی-اجتماعی امور مساجد، ص 18-37

7- پورحسن، ناصر (1393)، جریان تکفیری، محصول واکنش نظام سلطه به بیداری اسلامی، فصلنامه مطالعات سیاسی، شماره 24

8- فتنه داعش (علل و عوامل شکل‌گیری و پیامد‌های آن) 1393، معاونت سیاسی سازمان عقیدتی سیاسی ناجا، ص 28-32

9- روزنامه جوان، 11/4/93، شماره 4286، ص 2

10- فتنه داعش، (پیشین)، ص 53    



*  دکترای مدیریت راهبردی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۲/۲۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی