مرتضی خسروی

وبگاه آرا و اندیشه های دکتر مرتضی خسروی

مرتضی خسروی

وبگاه آرا و اندیشه های دکتر مرتضی خسروی

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

نظام سیاسی و دولت اسلامی

نظام سیاسی و دولت، لازمه زندگی اجتماعی و زندگی سیاسی است؛ زندگی سیاسی بدون نظم عمومی و فردی ممکن نیست. دولت به وجود می‌آید تا این نظم را بر قرار نماید. برای برقراری نظم لازم است کاربرد انحصاری قدرت در اختیار دولت قرار گیرد؛ همچنین دولت مجاز باشد قوانین عام و فراگیر را به مرحله اجرا بگذارد. (لک‏زایی: 163)

نظام سیاسی مجموعه منسجمی از کنش‌ها و واکنش‌ها است که برای تربیت انسان و دستیابی وی به هدف با استفاده از ابزار مشروع در جامعه طراحی شده است. اسلام با توجه به ترسیم هدف و مبانی غنی و اصول و قواعد کلی اداره جامعه، نظام سیاسی مخصوص به خود دارد که از سایر نظام‌های سیاسی متمایز است. (نوروزی: 15-17) از آنجا که نظام سیاسی اسلام با توجه به جهان‌بینی مورد پذیرش اسلام طراحی شده است، ما نمی‌توانیم در چارچوب مکتب اسلام، یک نظام سیاسی منهای اعتقاد به مبدأ و معاد را مطرح کنیم. آری در مکتب‌هایی که دوام و بقای آدمی را محدود و منحصر به زندگی کوتاه این جهان می‌نمایند، نظام سیاسی و حقوقی که عرضه می‌کنند فقط درصدد تحصیل مصالح جمعی انسان‌هاست تا در این دنیا یک زندگی آسوده، بی‌دغدغه برای اعضای جامعه خویش فراهم آورند. اما اسلام که در ورای زندگی این جهان به حیات اخروی قائل است، نظام سیاسی خاصی دارد که با نظام اخلاص، حقوقی و اجتماعی اسلام هماهنگ است. (مصباح: 45)

نظام سیاسی اسلام، خرده نظامی از مکتب اسلام است که باید در تعامل با دیگر نظام‌های حقوقی، اجتماعی و اخلاقی اسلام باشد و همه یک هدف اساسی را که کمال انسان و قرب الهی است، تعقیب نمایند. نتیجه آن که اولاً اسلام مکتبی است جامع و کامل که با سوق دادن انسان‌ها به سوی کمال لازم نائل می‌آید که به طور هماهنگ در تمامی ابعاد رشد کند. اسلام همان قدر که به علم، تخصص، فقه و اجتهاد بها می‌دهد، به مسایل اخلاقی و معنوی نیز بها می‌دهد.

ثانیاً احکام اسلام از جاودانگی برخوردار است. قرآن کریم، اسلام را آیینی منطبق و همسو با فطرت و نظام آفرینش می‌داند. «فاقم وجهک للدین حنیفاً». (سوره روم: 30) بنابراین آن بخش از قوانین که بر اساس فطرت تنظیم شده است، ثابت و غیرقابل تغییر می‌باشد. البته باید توجه داشت که در اسلام احکام متغییری وجود دارد که تابع شرایط زمانی و مکانی است و تشخیص آن بر عهده حاکم اسلامی می‌باشند. (مصباح: 7)

اهمیت بحث از نظام سیاسی اسلام

 ضمانت حفظ و بقای اسلامیت یک نظام سیاسی به این است که در دو ساحت قانون‌گذاری و اجرا، اصول و ارزش‌های اسلامی حاکمیت داشته باشد. بی‌شک برای آن که نظام اسلامی در جامعه به دقت پیاده گردد، ضروری است تلاش وافری در روشنگری ابعاد سیاسی اسلام داشته باشیم تا افراد جامعه تصویر صحیح مختلف عمیق و دقیقی از حکومت اسلامی داشته باشند و بتوانند به مدد آن، در مقابل مکاتب و نظریه‌های مختلف، از اندیشه اسلامی دفاع کنند و انقلاب و نظام اسلامی در قالب شعار عرضه نگردد.

عدم شناخت صحیح مردم و نیز پای بند نبودن آنها به اندیشه‌ها و ارزش‌های اسلامی موجب انحراف می‌گردد و به تدریج پایه‌های نظام اسلامی سست خواهد شد و هیچ ضمانتی برای بقای آن در درازمدت وجود نخواهد داشت؛ اگر نامی هم از اسلام برده شود ولی محتوا و حقیقت آن فراموش خواهد شد.

این تجربه‌ای است که درصد اسلام، جامعه اسلامی شاهد آن بوده است؛ یعنی پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) طولی نکشید که نظام الهی و اسلامی، به یک حکومت طاغوتی و سلطنتی اموی و عباسی تبدیل شد و فقط نامی از اسلام وجود داشت؛ به گونه‌ای که عقاید اسلامی دست‌خوش انحراف گردید و ارزش‌های اسلامی در جامعه فراموش شد. اینک پس از سپری شدن چهار قرن، انقلاب دیگری بر اساس الگوی انقلاب الهی پیامبر اکرم(ص) شکل گرفته است، از این رو باید توجه داشت همچنان که انقلاب پیامبر اکرم(ص) از آفات مصون نبود و طولی نکشید که عملاً انحرافاتی در جامعه پدید آمد، انقلاب اسلامی هم مصونیت قطعی ندارد، مگر آن که از گذشته عبرت بگیریم و در مقابل آسیب‌ها و تهدیدها، مقابله و مقاومت نماییم تا از نظام اسلامی پاسداری کنیم. (نوروزی: 17-18)

در نگاهی به جریان همیشگی رویارویی حق و باطل در طول تاریخ، می‌توان دریافت که تنها کسانی که در مقابل جریان باطل و طاغوت‌ها ایستاده‌اند پیامبران و رهبران الهی و پیروان آنها بوده‌اند. در تاریخ معاصر و پس از جنگ جهانی دوم، دو قطب قدرت سرمایه‌داری و مارکسیستی به وجود آمد و درصدد محو اندیشه اسلامی بودند. ولی اواخر قرن بیستم، با پیروزی انقلاب اسلامی مواجه شدند و تمامی توطئه‌های نظامی، اقتصادی و تبلیغاتی آنها نتوانست این انقلاب بزرگ و نظام اسلامی را از پای در آورد. از این رو استکبار جهانی با تهاجم فرهنگی و جنگ نرم خود در بلندمدت به نابودی نظام اسلامی چشم امید بست. و در این راستا تلاش کرد تا از راه‌های گوناگون اندیشه‌های مادی و لیبرالی را در جامعه رواج دهد بنابراین در این عصر با گرایش‌های گوناگون در زمینه سیاسی مواجه می‌شویم. در همین خصوص باید برای مقابله با تهاجم فرهنگی و جنگ نرم دشمن و ایده‌ها و نظریه‌های آنها مباحث نظری حکومت و سیاست از دیدگاه اسلام توجه کنیم و به تبیین آن بپردازیم. (پیشین: 36)

هدف اساسی نظام سیاسی اسلام

 همه نظام‌های سیاسی در این مسئله اتفاق نظر دارند که می‌بایست یک مطلوب نهایی داشته باشند. در این راستا اهداف تمامی نظام‌های سیاسی به رغم اختلاف‌هایی که دارند تأمین مصالح اجتماعی در دنیا است. اما آنچه اسلام را از سایر نظام‌های سیاسی ممتاز می‌سازد این است که از دیدگاه اسلام، این امر هدف متوسط نظام سیاسی قلمداد می‌شود و هدف نهایی نظام سیاسی اسلام به تبع سایر ابعاد مکتب اسلام، رسیدن به سعادت که همان تکامل نفس انسان و تقرب به درگاه الهی است، می‌باشد. حال وقتی سعادت را هدف نهایی نظام سیاسی اسلام در نظر بگیریم، اهداف متوسطی در این راستا قابل ذکرند که می‌توان از احقاق حق، بسط عدالت، آزادی‌های مشروع، تعلیم و تربیت، ایجاد بستری مناسب برای رشد و تعالی معنوی یاد کرد. (نوروزی: 20)

در اصل یکصد و پنجاه و چهارم قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران آمده است که: «جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود می‌داند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان می‏شناسد...» (قانون اساسی ج.ا.ا)

سعادت انسان که مهم‌ترین هدف نظام سیاسی اسلام است، تکامل انسان یعنی قرب الهی است. سایر اهداف از قبیل حاکمیت دین و قوانین الهی بر اجتماع، اجرای مقررات شریعت، استقرار و تحقق امنیت فردی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی عبادت پروردگار و نفس شرک و جهالت و هواهای نفسانی و خدمت به هم نوعان همه و همه کمک کننده آن هدف مهم است، چرا که هدف از آمدن پیامبران الهی و رهبری الهی و تحقق نظام دینی، تربیت و تهذیب انسان برای رسیدن به مقام قرب است. از این خداوند در قرآن می‌فرماید: «یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحاً فملاقیه» (سوره انشقاق: 6) (ای انسان تو با کوشش و تلاش پی گیرت در عبادت و خدمت، سرانجام به ملاقات با پروردگارت خواهی رسید.)

با توجه به آن چه گفته شد؛ هدف نظام سیاسی اسلامی قضاوت با دیگر نظام‌ها است. البته نظام سیاسی اسلامی در برخی سازوکارها با دیگر نظام‌های سیاسی اشتراک دارد. از قبیل تأمین امنیت، رفاه، نظم، بهداشت، گسترش تعلیم و تربیت و سایر امور به زندگی دنیوی. اما تفاوت آنجاست که نظام اسلامی موظف است زمینه‌های عبادت را فراهم کند. نظام اسلامی، امنیت، نظم، رفاه، بهداشت و تعلیم و تربیت را برقرار و تأمین می‌کند تا مردم بدون مشکلی به عبادت خداوند متعال بپردازند: «الذین ان مکنا هم فی الارض اقاموا الصلاه» (سوره مبارکه) (مؤمنان کسانی هستند که اگر به قدرت دست یابند، نخستین کارشان اقامه نماز است.)

سازوکارهای نظام سیاسی اسلام

سازوکار نظام سیاسی اسلام آن گونه خدمت و وظیفه‌ای است که اگر نظام سیاسی، اسلامی نباشد انجام نخواهد شد. از این جهت می‌توان گفت که از نظر امام خمینی(ره) سازوکار اساسی نظام سیاسی اسلام، زمینه سازی برای تقرب به خداوند و هدف از تشکیل نظام و دولت، تقرب و تعالی است. اهداف دیگری مثل اجرای احکام اسلام و یا تحقیق عدالت از اهداف میانی به حساب می‌آیند. به خاطر همین سازوکارهاست که دولت اسلامی در مقایسه با دولت‌های سکولار و غیر دینی باید واجد ویژگی‌های خاصی باشد که می‌توان به مهم‌ترین آنها اشاره کرد:

1- در دولت دینی، رئیس دولت به عنوان پیامبر و امام یا ولی فقیه، از جانب خداوند متعال تعیین می‌شود. اما در دولت‌های غیر دینی چنین نیست. البته دولت دینی رضایت مردم مؤمن را به همراه دارد.

2- منشأ مشروعیت الهی رهبر و رئیس دولت دینی ایجاب می‌کند که دولت دینی در چارچوب احکام مستقر شده و عمل کند. دولت‌های غیر دینی یا بر عقل و خرد بشری استوارند و یا بر خواسته‌ها و تمایلات حاکمان و یا هر دو.

3- اطاعت از حاکمان در دولت دینی واجب شرعی است. (لک‏زایی: 184) بنابراین در قرآن کریم می‌خوانیم:

«فلا و ربک لا یومنون حتی یحکموک فیما شجر بینهم ثم لا یجدوا فی انفسهم حرجاً مما قضیت و سلموا تسلیما» (سوره مبارکه) (نه چنین است! سوگند به خدای تو که اینان به حقیقت اهل ایمان نیستند، مگر آن که در خصوص خصومت و نزاعشان تنها تو را حاکم کنند و آنگاه به هر حکمی که کنی هیچ اعتراضی در دل نداشته و کاملاً از جان و دل تسلیم فرمان تو باشند.

در حالی که اطاعت از حاکمان غیر دینی بر مؤمنان واجب نیست و بلکه در فرض اولیه حرام است. (صدر: 226-246)

4- معارضه یا رئیس دولت دینی عنوان «بغی» ، «محاربه»، «نفاق» و ... را به خود می‌گیرد و موجب عقوبت‌های شرعی و اخروی خواهد شد، بر خلاف معارضه با دولت‌های سکولار و غیر دینی. زیرا از منظر دینی، معارضه با دولت‌های ضد دینی مستلزم پاداش است.

5- قوانین دولت دینی برخاسته از قرآن و احادیث و ضامن سعادت دنیوی و اخروی انسان‌ها است، بر خلاف قوانین دولت‌های غیر دینی.

وظایف حکومت‌ها به طور کلی دو بعد دارد: یکی مربوط به وظایف مادی، دنیایی، اقتصادی و معیشتی حکومت‌هاست، که این مسئله میان تمام دولت‌های دینی و غیر دینی مشترک است. بخش دیگر مربوط به مسایل ارزشی و معنوی است که همین اهداف معنوی به اهداف مادی نیز رنگ و جهت می‌بخشد و آنها را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد. (لک‏زایی: 168-170)

تفاوت نظام سیاسی اسلام با دیگر نظام‌ها

مشروعیت در نظام سیاسی اسلامی با دیگر نظام‌های غیر دینی تفاوت اساسی و ماهوی دارد و با هیچ یک از نظام‌های دیگر قابل مقایسه نیست. در نظام اسلامی، مشروعیت دارای مفهومی ترکیبی و پایه‌ای است که با وجود همه عناصر آن، می‌توان از مشروعیت مردم‏سالار دینی و کارگزاران آن سخن گفت.

درباره نظام سیاسی اسلام در مقایسه با مردم‌سالاری به عنوان شیوه حکومت، باید گفت اسلام، مردم‌سالاری را در حیطه قانون‌گذاری قبول ندارد. یعنی اسلام رأی اکثریت را معتبر و لازم الاتباع نمی‌داند؛ چون اسلام در عرصه‌های مختلف کشورداری، قانون صریح دارد و اجازه رسمیت یافتن قوانین مخالف حکم قطعی قرآن را نمی‌دهد. در اسلام قانون از طرف خداوند یا از سوی کسانی که از جانب خدا مجاز باشند وضع می‌گردد. پس قانون‌گذاری در حکومت اسلامی در چارچوب شرع مقدس اسلام است.

مردم‌سالاری در حیطه اجرا -که به معنای نقش مشارکت مردم در تعیین مجریان و قانون‌گذاران با رعایت موازین اسلامی پذیرفته شده است. مردم‌سالاری در حیطه قضا نیز شباهت‌ها و تفاوت‌هایی با اسلام دارد. مردم‌سالاری بر مبنای خاستگاه سکولاریسم که در آن دین هیچ نقشی در امور جامعه ندارد با اسلام سازوکاری ندارد.

نظام سیاسی اسلام برای نظام‌های آریستوکراسی که طرفدار حاکمیت طبقه ممتاز اشراف است و مبتنی بر نژاد، خون و اصل و نسب برتر می‌باشد نیز به هیچ عنوان حق حاکمیت قائل نمی‌باشد. اسلام با آن که انسان‌ها را از نظر استعداد، لیاقت و دیگر توانایی‌های روحی و جسمی یکسان نمی‌داند، ولی این‌گونه نابرابری‌ها را سبب امتیاز نمی‌داند. پیامبر اکرم(ص) در خطبه‌ای پس از انجام مناسک حج، به طور رسمی درباره الغای تبعیضات نژادی فرمود:

«الناس فی الاسلام سواء، الناس طف الصاع لآدم و حواء لافضل عربی علی عجمی ولا عجمی علی عربی الا بتقوی الله... » (یعقوبی: 110) (مردم در اسلام برابرند. مردم در حکم دو کفه ترازویند که از آدم و حوا پدید آمده‌اند، از این رو، عرب بر عجم و عجم بر عرب ممتازتر شناخته نشده است؛ مگر به تقوای الهی... .»

نظام سیاسی اسلام در مقایسه با نظام‌های تئوکراسی که دارای اشکال متفاوت و متنوعی می‌باشد، نیز اختلاف نظرهایی دارد. در بسیاری از این نظام‌ها که اعتبار و مشروعیت خود را به خداوند استناد می‌دهند انحراف‌ها، اوهام و خرافاتی صورت گرفته است که با دیدگاه  اسلام سازگاری ندارد. باید توجه داشت که تنها استناد مشروعیت و قانونی بودن یک چیز به اراده الهی کافی نیست؛ چون بر اساس جهان‌بینی توحیدی، همه چیز در جهان هستی در نهایت به خداوند بر می‌گردد؛ خداوند برای حکومت‌های مشروع، معیارها و ملاک‌های مشخصی را تعیین کرده است. هر گاه حکومت‌ها مطابق آن تشکیل شوند از اعتبار و مشروعیت برخوردارند. در غیر این صورت، حکومت‌ها غیرقانونی و غیر معتبر خواهند بود. (طوسی: 231-232)

نظام سیاسی اسلام با نظام‌های توتالیتاریسم و دیکتاتوری نیز مخالفت اساسی دارد. در نظام اسلامی، حاکمیت کسی قابل قبول است که دارای ویژگی‌های مورد نظر اسلام باشد و با موازین شرعی هماهنگ بوده و از راه‌های مشروع قدرت را در دست گیرد. (پژوهشکده تحقیقات اسلامی: 123-135)

 

منابع

1- قرآن کریم.

2- قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.

3- پژوهشکده تحقیقات اسلامی، نظام سیاسی اسلام و رهبری دینی در عصر غیبت.

3- تاریخ یعقوبی.

4- صدر، محمدباقر، سنت‏های تاریخ در قرآن.

5- طوسی، خواجه نظام‏الملک، سیاست‏نامه.

6- لک‏زایی، نجف، درآمدی بر مستندات قرآنی فلسفه سیاسی امام خمینی(ره).

7- مصباح، محمدتقی، حقوق و سیاست در قرآن.

8- _________ ، نظریه سیاسی اسلام.

8- نوروزی، محمدجواد، نظام سیاسی اسلام.



* دکترای مدیریت راهبردی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۲/۲۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی