نگاهی راهبردی به تاریخ سیاسی اسلام در پرتو قرآن (2)
عصر جاهلیت
شناخت عصر جاهلیت برای شناخت هرچه بهتر عصر بعثت پیامبر اکرم (ص) و ظهور اسلام و تأثیر شگفت انگیز قرآن در ایجاد تحول عظیم انسانی در مردم جاهلی قبل از اسلام، ضروری است. افزون بر این، شناخت جاهلیت پیش از اسلام و تحلیل ماهیت و نشانههای آن، در شناخت روابط جاهلی مدرن جهان کنونی و نیز پاسخگویی به شبهات برخی شرق شناسان و اسلام ستیزان، بسیار کارگشا و سازنده است.
عنوان جاهلیت برای اولین بار از سوی قرآن کریم برای زندگی مردم دوران پیش از بعثت پیامبر اسلام (ص) به کار رفته است. گرچه واژه «جاهلیت» از ریشه «جهل» است، ولی از کتب لغت برمی آید که مراد از آن تنها نادانی نیست؛ بلکه «دورانی است که ارزشهای اخلاقی معقول، موازین فرهنگی منطقی و باورهای دینی و اسلامی تهی باشد». (1)
قرآن کریم هر عملی را که از روی نادانی و هوای نفس انجام شود، مصداق جاهلیت میداند. در فرهنگ قرآن جلوه گری ها، برخی زیورها و آرایشهای زنانه برای خودنمایی، گمان ناحق، بداندیشی نسبت به خدا و افعال او، حکومت ناحق و قانون خلاف واقع و تعصبهای بی جا(2) از معیارها و نمودهای جاهلیت شمرده شده است. (3)
از نظر امام علی (ع) آنچه بر خلاف مسیر حق باشد و در مقابل الله قرار گیرد، جاهلی و محکوم است. همچنین آن حضرت عدم اندیشه و تفقه در دین، به کار نبردن خرد در خداشناسی، میراث دار فرهنگ منحط گذشته بودن، پیروی از پیشوایان ستمگر که بر اساس تعصبهای جاهلی حکم میراندند را جاهلیت دانسته است. (4)
از ابن عباس نقل شده که گفته است در اثبات جاهلیت عرب همین آیه بس است که فرمود:
قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ قَتَلُواْ أَوْلاَدَهُمْ سَفَهًا بِغَیْرِ عِلْمٍ وَحَرَّمُواْ مَا رَزَقَهُمُ اللّهُ افْتِرَاء عَلَى اللّهِ قَدْ ضَلُّواْ وَمَا کَانُواْ مُهْتَدِینَ
زیان کردند کسانی که به سفاهت، بی هیچ حجتی، فرزندان خود را کشتند و به خدا دروغ بستند و آنچه را به ایشان روزی داده بود، حرام کردند. اینان گمراه شدهاند و راه هدایت را نیافته اند.
بلاشر بر این باور است که اسلام بر تمامی ویژگیهای روحی عرب مانند مزاج جنگی، حساسیت عربی، قساوت در انتقام و مسایلی چون شرب خمر، قمار بازی و آنچه در ردیف آنهاست، صفت جاهلی را اطلاق کرده است. (6)
اوضاع سیاسی و اجتماعی دوره جاهلی
جزیرة العرب
تفرقه، واگرایی و پراکندگی از ویژگیهای عربستان دوران جاهلی بوده است. به گونهای که در کنار کعبه، هر قبیله از مشرکان بتی مخصوص به خود داشته و حتی در هر خانهای (7) بتی وجود داشته است. اساس ملیت و بافت اجتماعی- سیاسی به وی قبیله بود. فقدان ایدئولوژی مشترک میان قبیلهها، نبودن راههای ارتباطی مناسب بین آنها، بُعد مسافت بین مناطق قابل سکونت و... سبب تفرقه و عدم استقرار حاکمیت و نظم سیاسی فراگیر در حجاز بود. علاوه بر این موارد، عوامل دیگری در بُعد اقتصادی و جغرافیایی و محدودیت منابع جزیرة العرب باعث روحیه خودخواهی، تنازع و روحیه فردگرایی میشد. تنها جمعی متحد که ریشه وجودی آنها بر پایه خویشاوندی باشد و قبیله نامیده میشد، بهترین انتخاب برای عرب در آن شرایط بود تا بتواند با مشکلات در صحرا و بیابان دست و پنجه نرم کند. به همین دلیل است که در جامعه جاهلی آن روز حسب و نسب ارزش ویژهای یافته و تفاخر قومی و قبیلهای به حدی رسید که به نقل قرآن و در یک تفسیر از سوره «تکاثر»، مشرکان حتی به شمارش مردگان خود دست میزدند. (8)
معیارهای ارزشی عرب جاهلی در واقع برگشت به ارزشهای قبیلهای دارد و نظام قبیلهای در اطاعت افراد قبیله از رئیس خلاصه میشود. این اطاعت منشأ سیاسی ندارد، بلکه برخاسته از روح نژادی و نَسبی قبیله است که در رئیس تجلی یافته و بیش از هر چیز جنبه روحی به خود گرفته است. در بسیاری از آیات قرآن این اطاعت کورکورانه آبا و اجدادی کفار و مشرکان مورد سرزنش قرار گرفته است. (9)
در دفاع از قبیله و افراد آن هیچ گاه ظالم و مظلوم مورد نظر نبود. بلکه صرف اینکه فردی از قبیله باشد مورد حمایت قرار میگرفت. تنها «حلف الفضول» بود که تاریخ عرب مسأله حق مظلوم را مطرح کرد و مسئولیت دفاع از مظلوم را، از هر قبیله و هر شخصی، به عهده گرفت.
از آنجا که جزیرة العرب قبایل گوناگونی وجود داشت، قدرت هر یک در مقایسه با دیگری، گرفتار شدت و ضعف بود. آنها ناگزیر برای کسب معاش با دیگر قبایل، درگیر میشدند. از این رو لازم بود تا قبیلههای کوچکتر برای تقویت قدرت دفاعی خود با قبیلههای بزرگتر پیمانهایی ببندند تا از هجوم دیگران در امان باشند. این گونه پیمانها «حلف» نامیده میشد.
احتمالاً پیمانهای اقتصادی نیز در بین عربها وجود داشته است؛ پیمان «قریش» با «ثقیف» از این قرار بود که قریش از باغهای طائف بهره گرفته و ثقیف نیز در حرم الهی شریک شوند. بنابراین پیمانهای بین قبایل تنها یک مسئله سیاسی نبوده است، بلکه گاه مشکل خانوادگی هم داشته است، لذا گاهی در بین قبیلهها ازدواجهای متقابل هم صورت میگرفته است.
قبیله قریش با نفوذترین قبیله در میان عرب بوده و بعد از اسلام نیز تا قرنها بر جهان اسلام حکومت کرده است. خلفا تا پیش از عثمانیان، همیشه قریشی بوده و حتی در ابتدا، بیشتر حاکمان نیز از قریش بودهاند. تأثیر آنها در تاریخ دوره جاهلی و اسلامی، از یک طرف و شناخت وضعیت داخلی این قبیله به عنوان قبیله نمونه، میتواند در تحلیل اوضاع سیاسی و اجتماعی جزیرة العرب و تاریخ سیاسی اسلام، مفید باشد. این قبیله که پیامبر اسلام (ص) نیز از میان آنان برخاست؛ به عنوان مشهورترین و با شرافتترین قبایل، میان عرب شناخته میشد. باید گفت عظمت و شهرت قریش، در همه تیرهها، خانوادهها و عشیرههای آن نیست. بلکه تنها در خاندان «قُصی» و بعد از او خاندان هاشم و عبدالمطلب میباشد؛ چرا که این افراد در نهایت، سبب شهرت قریش شدند. البته این شهرت قریش بعد از اسلام چندین برابر شد.(10)
اوضاع دینی فرهنگی دوره جاهلی
جزیرة العرب
مهمترین اعتقادات دینی مردم جزیرة العرب را قبل از ظهور اسلام، شرک، یهودیت، نصرانیت و حنیفیت تشکیل میداد. شایعترین و عمومیترین اندیشه حاکم بر مردم آن روز عربستان، شرک و بت پرستی بوده است.
عامل مهمی که به لحاظ سیاسی در اشاعه شرک و بت پرستی، سهم عظیمی به خود اختصاص میداد، اختلافاتی بوده که در میان قبایل وجود داشته است؛ مسایل اجتماعی و سیاسی و اختلافات ناشی از آن تا جایی گسترش یافت که توحید ابراهیمی را در معرض دگرگونی قرار داده و زمینه را برای این که هر قبیله خدایی مخصوص به خود داشته باشد فراهم کرد. وقتی ما نتیجه توحید عملی را در جامعه، وحدت قشرهای مختلف مردم در جهت واحد و به سوی خدای متعال بدانیم، از وجود اختلاف و تشتت در میان مردم نمیتوان جز اختلاف میان خدایان را انتظار داشت. آنها باید خدایی را انتخاب میکردند که دشمن آنها را از بین ببرد، طبعاً دشمن هم خدایی را انتخاب میکرد که اینها را از بین ببرد.
زمانی که دیگر اعراب عظمت کعبه و نقش آن را در فزونی پر قدرت قریش مشاهده کردند، در مناطق خود نیز کعبه ساختند تا از این افتخار بی بهره نباشند. بسیاری از اینها قصدشان این بود تا عرب را از حج کعبه بازداشته و به کعبه خود روانه کنند؛ در مورد ابرهه این امر مسلم است. (11)
قرآن کریم بت پرستی را ناشی از جهالت مردم میداند. (12) به طور یقین، جهالت ریشه عمدۀ انحرافات در تاریخ بشر بوده است. تقلید کورکورانه نیز از جمله عوامل شیوع بت پرستی بوده است.
حنیف بر کسی اطلاق میشود که در مقابل شرک ایستادگی کرده و تمایل به حق و توحید ابراهیمی دارد. قرآن اشاره بدین معنا دارد که یهودی و نصرانی بودن در حقیقت نوعی شرک است و تمسک به ابراهیم به عنوان دین حنیف و نصرانی و یهودی نبودن است. (13)
اخبار زیادی درباره آگاهی پیشین یهود از ظهور پیامبر اسلام (ص) نقل شده است. (14) و به همین علت به یثرب مهاجرت کردند. قرآن نیز در آیات زیادی اشاره دارد که اهل کتاب نسبت به پیامبر (ص) شناخت دارند همان گونه که به فرزندان خود شناخت دارند و اصولاً روی این نکته در قرآن بسیار تکیه شده است. (15)
از طرف دیگر شواهدی در تورات (عهد قدیم) موجود است که اشاره به ظهور پیامبر اسلام (ص) از کوه فاران دارد. (16)
از نظر جغرافی دانانی چون یاقوت حموی در معجم البلدان مسلم است که جبل فاران همان کوههای اطراف مکه است.
تعداد نصرانیان نسبت به یهودیان در محیط مکه و مدینه بسیار اندک بوده است. تنها مرکز تجمع آنها نجران بوده است. نصرانیت در برخی قبایل رواج داشته است و اینها عمدتاً کسانی بودند که در روابط تجاری با روم تحت تأثیر قرار گرفته بودند. (17)
فرهنگ جاهلیت همان گونه که از عنوان جاهلیت به دست میآید، فاقد روح تفکر و عمدتاً مشتی آداب و عادات متعصبانه عربی بود. در آن محیط تنها چیزی که به آن اهمیت داده نمیشد، علم، فرهنگ و آگاهی بود و معیار ارزشهای حیاتی آنها چیزی جز زور و شمشیر، شعر، خطابه، جنگ و خونریزی و انتقام جویی و تفاخر و تعصب جاهلی نبود.
آگاهیهای وسیع یهود و قاریان تورات و انجیل از تاریخ، و دانستن داستانهای شگفت انگیز، عاملی در جهت برتر نشان دادن اهل کتاب بر عرب جاهلی بوده است. البته در عین حال به علت وجود تعصبات خاص قبیلهای و تقلید آباء و اجدادی، عرب جاهلی کمتر تغییر عقیده داده و آیین بت پرستی را سخت نگاه میداشت. (18)
منابع و پینوشتها:
1- مجمع البحرین، فخرالدین طریحی، (ماده جهل) و لسان العرب، ج 2، ص 402.
2- ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ذیل آیه 33 سوره مبارکه احزاب؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج 1، ذیل آیه 154 سوره مبارکه آل عمران؛ التفسیرالکاشف، محمد جواد مغنیه، ج 3، ذیل آیه 50 سوره مبارکه مائده و المیزان فی تفسیرالقرآن، ج 8، ذیل آیه 26 سوره مبارکه فتح.
3- برای اطلاع بیشتر ر. ک: بحران جامعه مدرن، سید علی اصغر کاظمی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی/ آمریکا، پیشتاز انحطاط، روژه گارودی، ترجمه قاسم صنعوی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی/جاهلیت قرن بیستم، سید محمد قطب، انتشارات امیرکبیر.
4- نهج البلاغه، خ 93 و 166/ الصحیح من سیرة النبی الاعظم (ص)، ج 2، صص 26-24.
5- سوره مبارکه انعام، آیه شریفه 140.
6- تاریخ الادب العرب، بلاشر، ج 1، ص 47.
7- المغازی، واقدی، ج 2، ص 871.
8- سوره مبارکه تکاثر، آیه شریفه 3.
9-بقره/170؛ مائده/104؛ اعراف/173؛ انبیاء/53؛ شعراء/74 و زخرف/22.
10- تاریخ سیاسی اسلام، سیره رسول خدا (ص)، رسول جعفریان. صص 179-154؛ تاریخ تحلیلی اسلام، محمد نصیری (رضی)؛ زیر نظر گروه تاریخ معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها.
11- مقدمه ابن خلدون، ج 2، ص 61.
12- حج/78؛ انعام/100.
13- بقره/135؛ آل عمران/67؛ انعام/167؛ یونس/105؛ نحل/120 و 123؛ حج/31؛ روم/30 و 31.
14- بحارالانوار، ج 15.
15- انعام/20 و 14؛ قصص/52؛ بقره/89، 101، 146؛ آل عمران/ 82، 178، 188؛ اعراف/157.
16- سفر تثنیه، باب 3، فقرات 1 و 2.
17- تاریخ سیاسی اسلام، سیره رسول خدا (ص) (پیشین)، صص 205-180.
18- همان، صص 207 و 220.
سوتیترها
عنوان جاهلیت برای اولین بار از سوی قرآن کریم برای زندگی مردم دوران پیش از بعثت پیامبر اسلام (ص) به کار رفته است
مراد از جاهلیت تنها نادانی نیست؛ بلکه «دورانی است که ارزشهای اخلاقی معقول، موازین فرهنگی منطقی و باورهای دینی و اسلامی تهی باشد»
تفرقه، واگرایی و پراکندگی از ویژگیهای عربستان دوران جاهلی بوده است. به گونهای که در کنار کعبه، هر قبیله از مشرکان بتی مخصوص به خود داشته و حتی در هر خانهای بتی وجود داشته است
فقدان ایدئولوژی مشترک میان قبیلهها، نبودن راههای ارتباطی مناسب بین آنها، بُعد مسافت بین مناطق قابل سکونت و... سبب تفرقه و عدم استقرار حاکمیت و نظم سیاسی فراگیر در حجاز بود
قبیله قریش با نفوذترین قبیله در میان عرب بوده و بعد از اسلام نیز تا قرنها بر جهان اسلام حکومت کرده است. خلفا تا پیش از عثمانیان، همیشه قریشی بوده و حتی در ابتدا، بیشتر حاکمان نیز از قریش بودهاند
مهمترین اعتقادات دینی مردم جزیرة العرب را قبل از ظهور اسلام، شرک، یهودیت، نصرانیت و حنیفیت تشکیل میداد. شایعترین و عمومیترین اندیشه حاکم بر مردم آن روز عربستان، شرک و بت پرستی بوده است
حنیف بر کسی اطلاق میشود که در مقابل شرک ایستادگی کرده و تمایل به حق و توحید ابراهیمی دارد. قرآن اشاره بدین معنا دارد که یهودی و نصرانی بودن در حقیقت نوعی شرک است و تمسک به ابراهیم به عنوان دین حنیف و نصرانی و یهودی نبودن است
آگاهیهای وسیع یهود و قاریان تورات و انجیل از تاریخ، و دانستن داستانهای شگفت انگیز، عاملی در جهت برتر نشان دادن اهل کتاب بر عرب جاهلی بوده است